با شکلگیری نظامهای اجتماعی، متکثر شدن امور و پدیدههای اجتماعی به دلیل تفاوتها و پررنگ شدن نقش عاملیت در ساختار، انسانها باید افزون بر تربیت فردی، برای ایفای شایستۀ نقشها در جوامع امروزی نیز تربیت شوند. بخشی از این تربیت و مدیریت امروزه بر عهدۀ علم فقه است. علم فقه باید افزون بر تعیین تکالیف فردی و تعیین تکلیف کنشگران اجتماعی، بر استنباط امور و پدیدههای اجتماعی بر اساس منابع اسلامی نیز اهتمام ورزد. اما مفهوم فقه اجتماعی فاقد وضوح معنایی لازم است. ابهام «فقه اجتماعی» از یک سو به دلیل خلط بین مفاهیم اجتماعی و مفاهیم جامعهشناختی، یعنی خلط بین دو مفهوم جمعی و مفهوم اجتماعی و از سوی دیگر به دلیل وجود رویکردها و تفسیرهای مختلف از فقه اجتماعی است. این جستار درصدد است، با مرور مفاهیم فقه فردی، فقه جمعی، فقه اجتماعی، رویکردهای فقه اجتماعی، موضوع، روش و اهداف فقه اجتماعی، دلایل ضرورت فقه اجتماعی، و کارکردهای فقه اجتماعی، تا حد امکان به وضوح معنایی علم فقه اجتماعی کمک کند. نتیجه این که فقه اجتماعی با ویژگیهای چون تحول و تکاملپذیری، دارای نفوذ در نظامهای اجتماعی است. در این تلقی فقه هم متغیری مستقل و هم متغیری وابسته است؛ یعنی فقه از یک سو بر مجموعه متنوعی از پدیدههای اجتماعی تأثیر میگذارد و از سوی دیگر، از عوامل اجتماعی تأثیر میپذیرد.