تحلیل نظریّه کسب قدرت و مولّفه‌های آن در تراث فقهی شریف مرتضی قدس سره با نگاهی به شرایط اجتماعی عصر او

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

مدرس خارج حوزۀ علمیه قم

چکیده

محور اندیشه‌­های فقهی و حتی کلامی شریف مرتضی رضوان الله تعالی علیه در بُعد سیاسی، تبیین امامت معطوف به چالش­‌های مستحدثه در عصر غیبت، است؛ در این دوره از یک طرف امام از صحنه غایب است و از طرفی تا آن­جا که سیّد از تاریخ و تجربه می‌­دانست قدرت غالبا در دست جریان‌­های غیرشیعی، قرار داشته است. ظرفیت فقه امامیه و الزامات اجتماعی، این فرصت را در اختیار سیّد گذاشت تا نظریۀ تعامل با قدرت سیاسی غاصب را، در همان آغاز دورۀ غیبت، تبیین و تشریح و به نوعی تئوریزه کند. ابتکار این نوشتار، شناسایی و تحلیل نظریۀ وجوب کسب قدرت حتِّی از طرف سلطان جور، در تراث سیّد مرتضی است. این نظریه، مهم‌­ترین سند برای ابطال ادعای برخی مستشرقانی است که امامیه را در عصر غیبت به نداشتن تئوری سیاسی و تسلیم و انفعال محض در برابر قدرت، متهم می­‌کند. ابعاد دیگر نظریۀ سیّد را وجوب کسب قدرت حتّی از مرکزیت حکومت جور، مصلحت­‌گرایی و لزوم تمکین مردم از ولایت و قدرت مشروع حتی درفرض وابستگی به سلطان جور، تشکیل می‌­دهد. البته موقعبت سیّد به عنوان نقیب و شرایط اجتماعی آن روز مانند حاکمیت آل‌­بویه نیز در تکامل این نظریه بعد از شیخ مفید، مؤثر بوده است.

کلیدواژه‌ها