عدالت جنسیتی لزوماً مستلزم حقوق و تکالیف برابر نیست اما نابرابری در این میان نیازمند توجیه است. به همین دلیل توجه به عدالت جنسیتی در سطح ادراکی ضرورت مییابد. مسئله اصلی این مقاله این است که کاملترین رویکرد فقهی در عرصه حکمرانی در مواجهه با ادراک عدالت جنسیتی کدام است. در این راستا بهصورت کلی پنج رویکرد قابلرهگیری است. در رویکرد نخست احکام و تکالیف نابرابر بهرسمیت شناخته میشوند و بدون ارائه هیچ توجیهی به تعبد در قبال آنها دعوت میگردد. در رویکرد دوم نابرابریها با رویکردی عقلی ـ کلامی توجیه میگردند. در رویکرد سوم بدون تغییر در فتوای فقهی، تنها در عرصه حکمرانی از اعمال نابرابریها جلوگیری میشود. در رویکرد چهارم با بازنگری در ادله با همان متد رایج فقهی در پارهای از احکام نابرابر میان زن و مرد بازاندیشی میشود و فقیه به برخی از فتاوای برابرانگارانه دست مییابد و بالاخره در رویکرد پنجم با بازاندیشی در روشهای استنباط، اصول و قواعد دستیابی به فتاوای فقهی تغییراتی میکنند. این مقاله با روش تحلیلی ـ انتقادی رویکردهای پنجگانه فوق را میکاود و بر این باور است که کاملترین رویکرد در این مقام، «رویکرد ترکیبی» است که به نحوی از غالب عناصر مذکور بهره میبرد.