2
دانشیار گروه حقوق عمومی دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران
چکیده
از منظر اسلام، همه افرادجامعه در برابر بیعدالتی و فقر مسئولاند. برای برطرف شدن فقر در جامعه اسلامی دو گونه تدابیر حکومتی و فردی در تراث دینی وجود دارد که یکی از اهداف مهم این تدابیر دریافت سهمی منطقی و معقول از ثروت جامعه و طبقات دارا به نفع بازتوزیع این درآمدها در راستای فقرزدایی می باشد. به نظر میرسد با تکیهبرآموزههای اسلامی و در جهت تحقق الگوی پیشرفت اقتصادی بتوان ادعا کرد نمود افرادی که در محدودۀ فقر مطلق، زندگی میکنند، در بهرهمندی از امکانات عمومی جامعه در اولویت هستند و در آموزههای قرآن نیز میان بهبود رفع فقر و صلح و ثبات، و میان فقر و فساد و کاهش امنیت داخلی و بینالمللی رابطۀ تعاملی وجود دارد. سه مؤلفه امنیت، عدالت و فراوانى نعمت، همواره از ارکان و مؤلفههای رفاه در نظریه اسلامی فقر زدایی می باشد و ابزارها و ظرفیت هایی نیز برای مخاطبین مختلف در جهت رسیدن به این مولفه ها مشخص گردیده است. این مقاله میکوشد تا دریچهای به سوی فهم بیشتر و مؤثرتر از فقرزدایی گشوده و نشان دهد که این مفهوم در قرائت اسلامیاش، بر کدام مبانی فقهی و حقوقی مترتب است و این قرائت بامطالعه موازی مقاصدالشریعه-در معنای مصلحت محافظت بر مقصود شرع - به چه شکلی نمایان شده است.