ولایت فقیه یا نظارت فقیه

نویسنده

استادیار گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران

چکیده

نظارت فقیه، نظریه‌ای است که توسط گروهی از متفکران نواندیش ارائه شده و در صدد اثبات این نکته است که اداره جامعه اسلامی و اجرای احکام الاهی بدون ولایت‌فقیه و سرپرستی فقیه جامع‌الشرایط که تمام امور جامعه را دست بگیرد نیز امکان‌پذیر است. آن‌ها با تمسک به اصل «عَدَمُ وِلایَه اَحَدٍ عَلَی اَحَدٍ» و نیز دلیل عقلی‌ای که ارائه می‌دهند، معتقدند اداره جامعه و اجرای احکام اسلامی نیازمند پذیرش ولایت‌فقیه نبوده و هیچ آسیبی به اسلامی بودن جامعه نمی‌زند. ایشان مزایایی را برای نظریه خویش نسبت به نظریه ولایت‌فقیه که تمام قدرت اجرایی و نظارتی را در اختیار فقیه جامع‌الشرایط قرار می‌دهد،‌ برمی‌شمارند. البته علاوه بر تمسک به دلیل عقلی و اصل « عَدَمُ وِلایَه اَحَدٍ عَلَی اَحَدٍ »، آن‌ها بر پایه برخی وقایع تاریخی و نیز عملکرد امام خمینی(ره) در برهه‌هایی از زمان که شائبه قائل بودن ایشان به نظارت فقیه را دارد، معتقدند؛ اصل، اداره جامعه بر اساس احکام اسلامی است و این مهم با نظارت فقیه بر امور اجرایی قابل دستیابی است و نظریه ولایت‌فقیه بعدها در اندیشه سیاسی اسلام شکل گرفته است. در این مقاله به نقد و بررسی ادله عقلی این نظریه و دلالت اصل «عَدَمُ وِلایَه اَحَدٍ عَلَی اَحَدٍ » بر مدعای ایشان پرداخته شده است.

کلیدواژه‌ها